دید و بازدید
نویسنده:
جلال آل احمد
امتیاز دهید
مجموعه ۱۲ داستان با عناوین:
دید و بازدید عید / گنج / زیارت / افطار بیموقع / گلدان چینی / تابوت / شمع قدی / تجهیز ملت / پستجی / معرکه / ای لامس سبا / دو مرده
از داستان دید و بازدید عید:
- سلام. حضرت آقای استاد تشریف دارند؟ بفرمایید فلانی است.
- ...
- صدای استاد از داخل اطاق بلند شد و از حیاط گذشت که با صدای کشیده میگفت: «آقای ... بفرمایید تو ... کلبه .. در ... ویشی... که صاحب و در بون ... نداره ...»
- به به! سلام آقای من! گل آوردی؛ لطف کردی؛ بیا جانم! بیا بنشین پهلوی من و از آن بهاریه های عالی که همراه داری برای ما بخوان، بخوان تا روحمان تازه شود. ما که فقط به عشق شما جوانها زنده ایم.
- اختیار دارید حضرت آقای استاد، بنده د.. د... ر مقابل شما ؟! اختیار دارید.
- نه نمیشه، بجان خودم نمیشه حتماً باید بخونی و گرنه روحم کسل میشه.
- حضرت استاد اطلاع دارند که بنده شعر نمی سازم. آن هم در حضرت شما؟
- به! مگه ممکن است؟ من میدونم که هیچوقت بی شعر پیش من نمیآیی، زودباش جانم.
ولی مجلس بیش ازین بما اجازه تعارف و تیکه پاره نمی داد...
بیشتر
دید و بازدید عید / گنج / زیارت / افطار بیموقع / گلدان چینی / تابوت / شمع قدی / تجهیز ملت / پستجی / معرکه / ای لامس سبا / دو مرده
از داستان دید و بازدید عید:
- سلام. حضرت آقای استاد تشریف دارند؟ بفرمایید فلانی است.
- ...
- صدای استاد از داخل اطاق بلند شد و از حیاط گذشت که با صدای کشیده میگفت: «آقای ... بفرمایید تو ... کلبه .. در ... ویشی... که صاحب و در بون ... نداره ...»
- به به! سلام آقای من! گل آوردی؛ لطف کردی؛ بیا جانم! بیا بنشین پهلوی من و از آن بهاریه های عالی که همراه داری برای ما بخوان، بخوان تا روحمان تازه شود. ما که فقط به عشق شما جوانها زنده ایم.
- اختیار دارید حضرت آقای استاد، بنده د.. د... ر مقابل شما ؟! اختیار دارید.
- نه نمیشه، بجان خودم نمیشه حتماً باید بخونی و گرنه روحم کسل میشه.
- حضرت استاد اطلاع دارند که بنده شعر نمی سازم. آن هم در حضرت شما؟
- به! مگه ممکن است؟ من میدونم که هیچوقت بی شعر پیش من نمیآیی، زودباش جانم.
ولی مجلس بیش ازین بما اجازه تعارف و تیکه پاره نمی داد...
آپلود شده توسط:
hanieh
1392/11/13
دیدگاههای کتاب الکترونیکی دید و بازدید
(?)(?)(?)(?)(?)(?)(?)